دفترچه یادداشت ری را

ساخت وبلاگ
تمام این سالهای دور از خانه ، اون دفتر یادداشت کوچیکه توو کیفم بوده ، مختص چیزایی که یه هو به ذهنم می رسید ، که موقع رفتن به ایران فراموشم نشه ، یا بالعکس کارایی که توو ایران نباید از یادم بره.امروز داشتم اون کاغذ رو مرور میکردم :* شکلات بلژیکی(خودش که بهم نگفته بود ، اما با یه نفر حرف میزد که متوجه شدم شکلات بلژیکی تا حالا نخورده ، نوشته بودم توو لیستم که موقع رفتن به ایران یادم نره که شکلات بلژیکی بخرم و براش ببرم.)* قهوه کلاسیک علی بابا ، یه ست لوازم تحریر ، شکلات تبلرون که عاشقشم! ، کتاب نارنجیِ "نشانی ها" ، که حاشیه شعراش پر شده از حرفای دلیِ من ...همگی اینا توو لیستم بودن که خط خوردن !.یه سری چیزا توو لیستم هست که باقی موندن :* زیارت عاشورایی که توو حرم امام زاده صالح بخونم ، بعد تماس عمه ام به خودم قولش رو داده بودم.* دو خانواده ام رو ببرم هتل ترنج کیش ... که مامان بشینه و غروب رو از بالکنش نگاه کنه* رستوران تاج محل که دو سال پیش به محمد قولش رو داده بودم ، از بس که این پسر غذاهای هندی دوست داره.* موزه برادران امیدوار توو کاخ موزه سعدآباد* خانه شبه پدری ، و کارای حضانت.یه سری فضاهای دلی هم هست که هر سری تکرار میشن و من از بودن توو اون فضاها جون تازه میگیرم ... مثل کافه نادری ، مثل محک.....پی نوشت:با چند تا از بچه ها یکشنبه رفتیم موزه ، صادق هم بود .. و یه خواهش از من.اینکه حالا که داره میره یکی از کشورای اسکاندیناوی ، بهش قول بدم که پیش خانواده اش برم و یوروهایی که جمع کرده رو بهشون برسونم..+ این بچه ها همیشه منو سورپرایز میکنن ... یعنی اینجا کمتر خورده و کمتر خرج کرده که پول جمع کنه واسه خانواده اش ؟!+ قول دادم بهش که برم شهرش ، سبزوار ... هم پول رو بهشون برسونم و هم دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 15:40

این چند روز چه تلخ گذشت بر من ، وقتی تیتر زدند که "سمفونی مردگان به صدا در آمد."آنقدر تلخ که دیگر لبخندِ شادیِ اتمام کتاب - اولین تجربه ی ghostwriter بودن - بر لبانم ماسید...دفتر شعرم را ورق میزنم .. پر است از شعرهای احساسی تو... شعرهای بدون سانسور!تــو تا همیشه ، تا همیشه در قلب من زنده ای...روحت شاد..__________Apennine Mountains​​​​​​​ :حالا بعد از فراغت از کتاب و استعفای کاری ، خودم رو برای یه کمپِ برون مرزی آماده میکنم.همین طور که دارم از حامد یاد میگیرم که چطور بدون کبریت آتیش روشن کنم ، چادر بزنم ، آب های جاری رو گندزدایی و قابل آشامیدن کنم ؛ دارم یه سطح از رفاه رو با خودم به مدلِ کوهنوردی حامد تزریق میکنم!!زیر انداز فوم دار ، کیسه خواب های بهتر ، چادر مجهزتر .... اینا رو رفتم یواشکی خریدم و توو کار انجام شده قرارش دادم !.میگه " راسته که یه آدم لوس و ناز نازو رو توو هر موقعیتی بذارن ، بدون توجه به شرایط ، بازم لوس بازیهای خودشو داره"اما بنظرم در مورد من اشتباه میکنه !من فقط فکر میکنم وقتی میشه با شرایط بهتر کوهنوردی کرد و کمپ زد ، چرا به خودمون سختی بدیم و از امکانات بهتر استفاده نکنیم ؟!..شادی داشتنتشادی بغل کردن سازی ستکه درست نمی شناسمشدرست می نوازمشنت به نتنفس در نفس.تو از همه جا شروع می شویو من هربار بداهه می نوازمتاز هر جای تنتسبز آبی کبود منلم بده، رها کن خودت راآب شو در آغوشممثل عطر یاس فراگیرم شوبگـذار یادتــــــ بگـیرم.."عباس معروفی" + نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۱ساعت &nbsp توسط ری را  دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 115 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 15:40

واسه چند دقیقه نگام رو ساکهای بسته شده توو راهرو قفل میشه ... به سوغاتی هایی که با کلی ذوق خریدم و بسته بندی کردم و حالا آماده پروازن ،به خودم که نگاه میکنم، می بینم انگیزه واسه رفتن ندارم ... ای کاش میشد اصلا نرفت.دلتنگشونم ،تنها و تنها دلیلی که منو به اون نقطه از زمین وصل میکنه ....یه سری کارای دیگه هم دارم ... مثلا برم مدارکم رو ارائه بدم ، پرونده جریان بیفته ، دخترک رو تا سال بعد از اون نقطه بکشونم بیرون ..اون نقطه هواش تا همیشه مسمومه .......پی نوشت:* از گشت ارشاد نفرت دارم ... دو بار منو سوار ون کردن به مسخره ترین دلایل ممکنه ؛ درست وقتی که با لباس پرسنلیِ بانک از محل کار می اومدم بیرون! .. بعد این همه سال هنوز ترس لحظه هاش با منه.* محمد به ایمیل هام جواب نمیده ... نگرانشم .. شاید اینجا رو بخونه . + نوشته شده در  یکشنبه سوم مهر ۱۴۰۱ساعت &nbsp توسط ری را  دفترچه یادداشت ری را...
ما را در سایت دفترچه یادداشت ری را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gozareomrrro بازدید : 107 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 15:40